معمايي به نام سياهچاله

 

دو پژوهشگر بتازگي از رويكردي نوين براي توصيف ماهيت و رفتار سياهچاله‌ها استفاده كردند. در اين رويكرد، از دو زبان مجزاي فيزيك يعني گرانش و مكانيك كوانتومي بهره گرفته شده است. اين رويكرد نوين، علاوه بر اين‌كه راه را براي يافتن نظريه كوانتومي گرانش هموار مي‌كند، مي‌تواند به حل شدن برخي ابهامات در مورد سياهچاله‌ها نيز كمك كند.نظريه كوانتومي گرانش كه در واقع تركيبي از مكانيك كوانتومي و گرانش است، مي‌تواند فرمولي واحد براي توصيف همه پديده‌هاي خرد و كلان هستي ارائه دهد.سياهچاله‌ها هميشه معماهاي بي‌پاسخ زيادي در خود داشته‌اند. براساس نظريه‌هاي موجود، سياهچاله‌ها تبخير مي‌شوند و در دماي ثابتي از خود حرارت بيرون مي‌دهند. ولي هنوز علت اين پديده مشخص نيست. همچنين بنا به دلايلي، هر قدر سياهچاله‌ها كوچك‌تر مي‌شوند، دماي آنها بالاتر مي‌رود. نظريه نسبيت عام اينشتين كه رايج ترين نظريه در مورد گرانش است، معمول‌ترين راه براي توصيف سياهچاله‌ها محسوب مي‌شود. سياهچاله‌ها در واقع ماهيتي بسيار چگال دارند و ممكن است وزني معادل ميلياردها خورشيد داشته باشند.در اين رويكرد نوين، پروفسور جورجي دوالي از موسسه سرن در سوئيس و پروفسور سزار گومز از دانشگاهي در اسپانيا تصميم گرفتند از مكانيك كوانتومي براي تشريح سياهچاله‌ها استفاده كنند. مكانيك كوانتومي معمولا براي توصيف پديده‌هاي در مقياس بسيار كوچك مورد استفاده قرار مي‌گيرد.اولين گام براي ترسيم چهره‌اي كوانتومي از سياهچاله‌ها، توصيف آنها به صورت ذره است. در نظريه كوانتوم، ذرات اجزاي تشكيل‌دهنده هستند. اين دو پژوهشگر، گراويتون را همانند فوتون فرض كردند. گراويتون ذره‌اي نظري و بدون جرم است كه عامل انتقال نيروي گرانشي دانسته مي‌شود. اين دو دانشمند اين گونه استدلال كردند كه چون سياهچاله‌ها، چگال‌ترين شيء شناخته شده‌اند، گراويتون‌ها را مي‌بايست در آن تا حد امكان نزديك به هم فرض كرد.مكانيك كوانتومي چنين سيستمي را چگاليده بوز ـ اينشتين مي‌نامد. در اين حالت خاص، ذرات بسيار سرد بوده و در نزديكي هم قرار دارند و همانند يك شيء مستقل كوانتومي رفتار مي‌كنند و اين مساله سبب مي‌شود اثرات كوانتومي را بتوان با چشم غيرمسلح نيز مشاهده كرد.اين دو پژوهشگر با فرض كردن سياهچاله‌ها به شكل سطلي پر از گراويتون‌هايي كه در كنار هم قرار دارند، توانستند به برخي ابهامات در خصوص سياهچاله‌ها (مثلا تابش انرژي و داغ‌تر شدن هنگام تبخير) پاسخ دهند.هر يك از گراويتون‌ها به خاطر نوسان كوانتومي، انرژي لازم براي بيرون پريدن از سطل را مي‌يابد. ناظري كه بيرون از سياهچاله قرار دارد افزايش دمايي را مشاهده مي‌كند كه در واقع اين افزايش دما به خاطر انرژي گراويتون‌هاست. هر قدر تعداد گراويتون‌هاي درون سطل كمتر باشد، اين گراويتون‌هاي باقيمانده بيشتر به هم نزديك مي‌شوند و در نتيجه براي خروج گراويتون بعدي، انرژي بيشتري مورد نياز است.اين توصيف كوانتومي را مي‌توان با توصيف گرانشي از سياهچاله‌ها در هم آميخت و به اين صورت فيزيكدانان قادر خواهند بود از يكي از آنها براي به دست آوردن اطلاعات بيشتر از ديگري استفاده نمايند. اين مساله ممكن است به شكل‌گيري نظريه گرانش كوانتومي بينجامد.پروفسور دوالي مي‌گويد: «در اين تصوير جديد از سياهچاله‌ها، ويژگي‌هاي گرانشي گراويتون‌ها را به زبان مكانيك كوانتومي تبديل كرديم. در واقع ما در حال ساخت نسخه كوانتومي از نظريه اينشتين هستيم».اما برخي از دانشمندان روي خوشي به اين مطالعه نشان نداده‌اند. جرارد هوفت از دانشگاه اوت‌رخت هلند يكي از آنهاست.وي مي‌گويد: «به نظر من سياهچاله‌ها چيزي فراتر از مجموعه‌اي چگال از گراويتون‌ها هستند». اما دوالي بر اين باور است كه ايده‌اش آنقدر جذاب است كه بايد از سوي جامعه علمي جدي تلقي شود.




تاريخ : جمعه 13 مرداد 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |